داریوش خطیر – نامه
نوامبر 182009
عشق همینقدر آسان است
به سهولت لبخند
به بیدستوپایی اشک
…
داریوش خطیر
نامه
خودم را قربانی یک دانه اشک میکنم
تا باور کنی
هنوز آفتاب از شرق طلوع میکند
و شب هم
در کنار درخت مقدس
نام ترا برای دوکها زمزمه میکنم
تا نقشی از قالی شود
و گلی بر ابریشم گیسوانت
مبادا همه رشتههای آفتاب پنبه شود
عشق همینقدر آسان است
به سهولت لبخند
به بیدستوپایی اشک
به سبکسری پرنده
به نازی شکفتن میخک
به بی همزبانی خیال
با ورقهایی نمدار مینویسم
سنگ صبوری بیبزک میخواهم
میبینم
عاشقان پیامهایشان را با باران و رنگینکمان
برای فردا میفرستند
تا بیابان پرعطش رود را در خود غرق کند
آبان 82
10 دیدگاه به “داریوش خطیر – نامه”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
عالي بود
خصوصا از اين قسمتش خيلي خوشم اومد"مبادا همه رشتههای آفتاب پنبه شود"
و واقعا مبادا
سرشار از عشق باشيد
عشق همینقدر آسان است
به سهولت لبخند
به بیدستوپایی اشک
sheret zibast,ravan,mesle hamisheh be del mishineh.lezt bordam az in hameh letafat .