فکاهی…فکاهی….دیوان شعر احمدی نژاد با اقتباس از شعر سهراب سپهری

 شعر
جولای 292009
 

اهل تهرانم
ازهمان روزکه خوردم پپسی
‫توی میدان ولیعصر شدم تهرانی
……

اهل تهرانم

‫روزگارم بد نیست
‫چاه نفتی دارم
‫پول گازی
‫سر سوزن عقلی
‫رهبری دارم
‫بهتر از گاو دوان
‫دوستانی ،دستشان داغ ودرفش
و سخنگویی که همین نزدیکیست
‫لای این شب بوها
‫گوییا می {…}

‫پای آن کاج بلند

‫اهل تهرانم
ازهمان روزکه خوردم پپسی
‫توی میدان ولیعصر شدم تهرانی
‫………… ……… ……… ……..
‫اهل تهرانم
‫پیشه ام حرافیست
‫گاه گاهی قفسی میسازم توی اوین
‫تا به آواز جوانی که در آن
زندانیست
‫غم بدبختیتان تازه شود
‫چه خیالی،،،،چه خیالی میدانم
‫همشون بیجانند
‫خوب میدانم
‫حاصل دولت من بی نانیست
‫………… ……… ……… …
‫من مسلمانم
‫برسرم هالهءنور
‫جانمازم پرچم
‫مهرم زور
‫قصر سجاده من
‫من وضو باخون
‫مردم پیروجوان میگیرم
‫من نمازم را پی تکبیرةالحرام
فقیه

‫پی قدقامت شورای نگهبان خواندم

کعبه ام بر لب چاه
‫کعبه ام درتوی
‫جمکران افتادست
‫کعبه من مث یک زندانی
‫میرود راه براه
‫میرود بند ببند
‫حجرالاسود من
‫کلهء تاروسیاه اوباماست

‫اهل تهرانم
‫نسبم شاید
برسد
‫ به یه هندونهءکالی در چین

‫نسب من شاید
‫ به پسر عمه چاوز برسد
‫رهبرم بیخبر از خواب پرید
‫‫جنّتی زیبا شد
‫مرد بقال از من پرسید
‫چند مثقال کراک میخواهی
‫من ازاو پرسیدم
‫رأی مفت سیری چند؟

  2 دیدگاه به “فکاهی…فکاهی….دیوان شعر احمدی نژاد با اقتباس از شعر سهراب سپهری”

  1.  

    bi nahayat ziba
    binahayat andishmandane
    kheili kheili ziba bood mer30

  2.  

    این زیباترین استفاده و گرته برداری از شعر سهراب از زمان سرودن تا به امروز میباشد درود بر شما

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي