هارمونی هامون،یک شعر نوشتا،از فرامرز سلیمانی

 شعر
مارس 182009
 

به جادوی سفر‌های بی‌ هنگام در هم می‌‌پیچد غبار جاده که می‌‌گسترد جدا و می‌‌گشاید بازو و راه به شال مرصعی مایل حمایل هزار راه می‌‌شود در هزار توی عتیق اما کسی‌ نمی ماند

——-
هارمونی هامون،یک شعر نوشتا،از فرامرز سلیمانی

به جادوی سفر‌های بی‌ هنگام در هم می‌‌پیچد غبار جاده که می‌‌گسترد جدا و می‌‌گشاید بازو و راه به شال مرصعی مایل حمایل هزار راه می‌‌شود در هزار توی عتیق اما کسی‌ نمی ماند

برجای ماه که پرده می‌‌گیرد پیش نگاه و چشم و دیگر فاصله ی تماشا نمی شود

و هامون در گزارش خط‌های خالی‌ نی‌ بر تن توتن هارمونی ساده می‌‌گذارد

به آوای منتظر ماهی‌ بهانه ی جادو می‌‌شود بهار گلی اما برجای نمی ماند‌در نیزار گلی اما برجای نمی ماند

به جادوی سفرهای بی‌ هنگام سیمای خسته ی ماه وقت خیمه زدن بر ستیغ

  2 دیدگاه به “هارمونی هامون،یک شعر نوشتا،از فرامرز سلیمانی”

  1.  

    سلام
    حالتون خوبه؟
    من رشتم مترجمي زبانه.
    داشتم توي گوگل سرچ ميكردم تا زندگي نامه فرامرز سليماني رو پيدا كنم.استادمون گفته زندگي نامشو پيدا كنينو به انگليسي ترجمه كنين.
    وبلاگ شمارو پيدا كردم كه يكي از اثارشونو گذاشتين.
    يه هفتس دارم دنبال زندگي نامش مي گردم ولي پيدا نمي كنم.
    گفتم بپرسم شايد شما داشته باشين.
    فقط تورو خدا اگه دارين زوذي بهم بگين. تا بعد از تعطيلات بايد ترجمه شده اش رو تحويل بدم.
    خواهش مي كنم اگه مي تونين كمكم كنين. اگرم نمي تونين بهم بگين كه برم دنبالش. هرچند ديگه واقعا نااميد شدم.
    ببخشين خيلي حرف زدم.
    اين پروژم فوق العاده مهمه . 10 نمره داره.
    ممنون ميشم كمكم كنين.
    منتظر جوابتون هستم. ميلمو نوشتم براتون.
    خدانگهدار

  2.  

    to ghazal and other friends;
    please visit : faramarzsoleimani.com
    faramarzsoleimani.blogspot
    caroun.com
    who’s who in poetry
    …and or other web sources
    Dr.Faramarz Soleimani,M.D.

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي