میخوش ولی زاده / درشوق گفتن

 شعر
نوامبر 122008
 

آنچه به گوش می رسد
صدای باران است
نگرانم که باد، گل ها را برده باشد.


لذتی نیست در روز های پی در پی

درشوق گفتن،

جز شیرینی رویا

ازفصل های موازی،

درکسالتِ در روده های بزرگ

وضع اقتصاد جهان رو به راه

رو به رو،

تو می توانستی آن برگ را با خودت بیاوری

در اتاق من،

من فرد قریبی ست

بی نیاز فلسفه،

مشکوک به این که شناسنامه دارد

حرف می زند

فکر می کند

دوست دارد

که سال هاست هر چیزی از هر کجا

خوانده باشد به یاد بیاورد:

به نام خدا ،

آنچه به گوش می رسد

صدای باران است

نگرانم که باد، گل ها را برده باشد.

پاییز 87

مجموعه شعر »فصل چیدن بارا«توسط انتشارات شروع منتشر شد
میخوش ولی زاده
www.meykhosh.persianblog.ir

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي