میوهِ بى تخمه ! / منوچهرجمالی

ولى ابليس ميدانست كه ميوه نرم ، زهدان تخمه سنگين است .
و تخمهِ « ميوه بينش » ، « پرسش » دندان شكنـست !
میوهِ بى تخمه !
آدم ، حقيقت را ميوه بى تخمه ميدانست
حقيقت را بينشى ميدانست كه بايد از آن كام برد و به آرامش رسيد ،
و ميوه هاى بهشت را كه ميخورد ،
تخمه هايش را با نفرت از دهان بيرون ميافكند ،
و ميگفت كه چرا خدا در ميوه هاى به اين شيرينى ،
سنگهاى دندان شكن گذاشته ،
ولى ابليس ميدانست كه ميوه نرم ، زهدان تخمه سنگين است .
و تخمهِ « ميوه بينش » ، « پرسش » دندان شكنـست !
ابليس ، تخمه هائى را كه آدم با خشم از دهان بيرون ميافكند ،
در زمينى ديگر كاشت و بهشتى ديگر آفريد.
كه ميوه ها ى بى سنگ ، و بينش ها بى سئوال بودند !
و آدم كه از ميوه هاى بهشت خدا ، بيزار شده بود ،
پشت به بهشت خدا كرد ،
و به سراغ بهشت ابليس رفت ،
كه كام را شيرين ميكرد و آرامش ميبخشيد ،
و ميوه بينش در خود ، هيچ تخم پرسشى نداشت.
او از كاشتن رنج آور تخمه ، و پرورش آن ،
و خطرهاى كشت و كار ، بيزار بود
و ازآن پس در بهشت ابليس ماند ،
كه « معرفت بى سئوال » داشت .
او حقيقت را ، « ميوه بى تخمه » ميدانست ،
و حقيتهاى بى سئوال را ، مصرف ميكرد
ونميدانست كه حقيقت ، آنگاه آفريننده است ،
كه تخمه اش ، سئوال باشد ،
ومعرفتى كه ازآن سئوالى پيدايش نمييابد ، حقيقتى هم ندارد
او بهشت ابليس را ، بهشت خدا ناميد،
و نام بهشت خدا را دوزخ گذاشت!
یک پاسخ به “میوهِ بى تخمه ! / منوچهرجمالی”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
ram manesh manucheher jamali durod bar to bad.