” گرهي بر گره ديگر ” —-ر.رخشانی

 شعر
ژانویه 202007
 

گرهي بر گره ديگر ”
به كودكان بي پناه مبتلا به سرطان

هميشه سكون بود ،

null

در گذار سال ها

آويخته به چارميخ تباهي

نه شوري بود ،

نه شادي ،

نه نيز بنيادي

آخته به آخشيج بي پناهي.

همواره سكوت بود ،

لزوم گره ناك مرگ را ،

كه به خاك مي كشيد

به ناگاه، مهره هاي نرد را ،

نگاه هاي پردرد را.

آخرين سايةي يك له شده نيز

در آينه اي دود زده ،

در چهره نمائي مغموم ،

هر دم ،

گرهي بر گره ديگر بود

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي