کافه بخوانید – شعر تازه ی روجا چمنکار R- Chamankar

مارس 182006
 
روجا چمنکار

کافه بخوانید

درست مثل کسی که وارونه دره های عمیقی دارد
وارونه ی کسی شدم که تمام زندگی ام نبود
ماه
ماهی
وخورشیدی که به موقع پشت کوه نمی رود
تا شبانه عاشقت شوم
با جزیره ی دردی توی تنم
نم
نم خاکستر نفرین خدایان
بر نیمه ی چپم و
نهراسم از کوزه های شکسته تان.
سیاه و سفید نیم رخی
با فنجانی شکسته و
دوستت
دوستت
دوستت دارم ریخته روی میز
ابتدای کافه بخوانید
مردی با حرف های عاشقانه مرا از رحم مادرم دزدید

درست مثل کسی که
بر لوح های گلی سومری
چیز عجیبی دیده باشد
آب از سوراخ های گوش و بینی ام می زند بیرون و
تو هم
مثل کابوس های سحر گاه من هی بیا و برو
مثل خندیدن گاه گاه کسی که دارد می میرد
زندگی ام را به عکس گرفته ای
که وارونه ظاهر مگر می شوم!

چاپم کنید
بر تابلو های بین راه
خط
خطر ریزش نفرین خدایان
ریزش کوه
وچشمانی که هیچگاه صاحبش پیدا
نه نمی شود شب مثل کسی که از خودش بیزاراست
فاصله بگیرد از ستاره ها و ماهی
که هیچگاه هنگام ملاقات با تو گرد نمی شود
تا شبانه عاشقت شوم
با همیشه ی خطر ریزشت بر نیمه ی چپم.

درست مثل فنجانی لب شکسته ام
و لطفامواظب خونی که در رگهایتان جریان دارد باشید
درست مثل بیزارباش های
بیدار باش دختری
که هی قدم زدم
هی قدم زدم
هی قدم
زدم توی کاسه کوزه ی تاریخی
که از ماه گردش فاصله می گرفت

ابتدای این جاده
نه
ابتدای این دریا
نه
ابتدای این کافه بخوانید
زنی دلش میخواهد بخوابد و کابوس نبیند.

  10 دیدگاه به “کافه بخوانید – شعر تازه ی روجا چمنکار R- Chamankar”

  1.  

    این تکرار کلمه هایی مانند ( شکسته ) و ( نیمه ) لزوما آیکون سازی شخصی تلقی نمی شود . این روانی معناست که اندیشه شاعر را در کار امضا می کند . کار از دیمانسیون عمود ضعیف است . حسامیزی در دست انداز زور زدن برای ارایه قالب خاصی ، ازاله شده و محو .

  2.  

    با سلام و خسته نباشید خدمت جناب پیپ باید بگو یم که علی الرغم فارغ از اشکال نبودن شعر خانم چمنکار آنچه در نقد کوتاه شما دیده می شود تنها کلی گوئی و کلیشه ای برخورد نمودن با اثر خانم جوانی ست که همه ایشان را شاعر می شناسند یعنی باندازه کافی با اصطلاحات فرنگی ماننند دایمنشن و یا بقول شما دیمانسیون فرانسه آشنائی دارند. چرا شما به خودتان استراحت نمی دهید تا بتوانید با فراغ بال به این گونه شعر ها پرداخته و نتیجه آنرا بجای این کلی گوئی ها ی بی معنی و نا مستدل کمی به جزئیات ادعا های خویش نیز بپردازید

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي