Mahmag Farsi Archive

کارلوس دورمونده د آندرادهCarlos Drummond de Andrade /Mahnaz Badihian

ترجمه مهناز بدیهیان

شانه های تو جهان را به اهتزاز می آورند
زمانی خواهد رسید
که ما قادر نیستیم بگوییم
خدای من.
زمان دور ریختن ها
زمانی که نمی توانیم بگوییم
عشق من.
زیرا که عشق بی فایده گیش را
به ثبوت رسانده.
چشم ها نمی گریند.
دستها فقط کار خشن می کنند
و قلب ها خشگ است.
به در خانه می زنند بی حاصل ما در باز نمی کنیم.
تنها باقی می مانیم.
چراغ ها خاموش شده اند
و چشم های فراخ ما
در تاریکی می درخشند.
پر واضح است که دیگر نمی دانیم
چگونه رنج بکشیم.
از دوستانمان هیچ نمی خواهیم.
چه اهمیتی دارد که پیری برسد.
پیری چیست؟
شانه های ما جهان را به اهتزاز می آورند.
جهانی سبکتر از دستان کودکان.
این همه جنگ ، قحطی
دعوای در دل خانه ها
ادامه ی زندگی را ثابت می کنند
اما هنوز هیچکس خود را آزاد نکرده است.
افراد حساستر که بیرحمی واضح را می بینند
مرگ را ترجیح می دهند.
زمانی خواهد رسید که مرگ کمکی نخواهد کرد.
زمانی خواهد رسید
که زندگی یک دستور است.
فقط زندگی،بدون هیچ گریزی.

ترجمه : مهناز بدیهیان

کارلوس دورمونده د آندرادهCarlos Drummond de Andrade /Mahnaz Badihian was last modified: نوامبر 21st, 2005 by mahnaz badihian
خروج از نسخه موبایل