چند هایکو از رضا آشفته

 شعر
سپتامبر 072007
 
null


پلی زیر باران
بی پناه
زوزه می کشد تا دیر وقت


هایکو – 77

پنجره با خورشید

دوست می شود

رویش شمعدانی ها

هايكو – 50

پروانه اي بر شانه ات

تلنگر باد و خاك

عطسه

هایکو – 34

زبان گنجشک را می فهمم

نشسته

در سکوت خانه ام

هايكو – ۱

پلی زیر باران

بی پناه

زوزه می کشد تا دیر وقت

هايكو – 81

زرد و نارنجی

برگها زیر پایمان

آواز می خوانند

هایکو – 92

خورشید آویزان می شود

در پیچک ها

نیلوفرانه

هایکو – 95

غروب دل انگیز برکه

سنجاقکی

پر می زند

هایکو _ 96

ماه دست هایم را می گیرد

در امتداد شب

یک کلبه

هایکو _ 101

هلهله باران را

شب خریدار است

با گام های من

هایکو _ 113

شنا می کند ماهی

در آسمان

نگاهم آبی است

  یک پاسخ به “چند هایکو از رضا آشفته”

  1.  

    هایکو 113 خیلی زیبا بود

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي