چادر / از: بهار سعید
اکتبر 312008

سیه چادر مرا پنهان ندارد
نمای مو مرا عریان ندارد
چو خورشیدم ز پشت پرده تابم
سیاهی ها نمیگردد نقابم
نمیخواهد مرا در پرده پنهان
اگر عابد نباشد سست ایمان
تو کز شهر طریقت ها بیایی
به موی من چرا ره گم نمایی
نخواهم ناصحی وارونه کارم
که پای ضعف تو من سر گذارم
کی انصافی درین حکمت ببینم
گنه از تو و من دوزخ نشینم
بجای روی من ای مصلحت ساز
به روی ضف نفست چادر انداز
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.