پیروز ابراهیمی —سربداران صلح

 شعر
سپتامبر 232007
 

سربداران صلح

www.shaggybrownhair.com

من فرزند میرزا کوچک خان جنگلم
در قلبم شالی عشق را کاشته اند

از نوادگان ستارخان و باقرخان ام
در گوشم نوای کوراوغلو را زمزمه کرده اند.
درسم را از ماهی سیاه کوچولو آموخته ام
در رگانم آب دریای خزر را جاری کرده اند.
غیرت دلیران تنگستان را به یادگار دارم
و برادرانم به قلعه الموت کوچ کرده اند
ما همه سربداران صلح و دوستی ایم
قزلباشان دیار بوستان و گلستان .
با پری های خلیج محبت همنوا شده ایم
تا هفت شهر عشق را از دست دیو آزاد کنیم

پیروز، اول پاییز 2007- میلان

  4 دیدگاه به “پیروز ابراهیمی —سربداران صلح”

  1.  

    … من شمالیم
    من حسرت نهاده
    بر دل جهانگیران
    من ، پا برهنه شمالیم.ِ

    پیروز عزیز ، شعرت سرشار از عطر وطن و تاریخ پُر افتخار آنست.
    پاینده باشی

  2.  

    pirooze gerami
    man sar reshte dar sher nadaram ama sherat hemasistva va az ghalbe por darde vatanam agah ast.dagh nange ahriman bar pishaniye mihaneman khorde koja hastand ghahramanane sherat
    payande iran ta abad
    ariyobarzan parsinezhad

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي