“پنج و پنجاه بار” / ر. رخشاني

مارس 182009
 

اما می دانم
نیآموختم
اعجازِ آفتاب را،

….
“پنج و پنجاه بار”

ر. رخشاني

پنج و پنجاه بار

گِردِ خورشید گشته ام.

نمی دانم

ماه چند بار

گِردِ من گشته است،

اما می دانم

نیآموختم

اعجازِ آفتاب را،

رازِ مهتاب را.

پنج و پنجاه بار گشته ام

زمین و خورشید و ماه را

در اعماقِ کهکشان،

و جان ام هنوز،

همچنان

زمزمه یِ مهر می کند،

بر زمین و آسمان .

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي