هوا که عوض بشود – روجا چمنکار

لیک کشداری بیرون می زند از من و بعد
از رگ های دلم شکاف می خورم
تو نیستی و حالا
رژه می رود اتاق
روی دوش مورچه ها
ته تمام عاشق شدن هایم
به کوچه ای خاکی منتهی می شود
و لب های کسی که پافشاری کرد
روی لب هایم
چیدمان این اتاق را به هم زده ایم
با مورچه ها
مورچه های سیاه سیر
زیر پوستشان نباید خون زیادی باشد
تو رفته ای با یک فلوت شنی
که زیر پوستت جاسازی کرده بودم
جای ساز من
زیر شانه خالی کردن هات
زیر شن زارهای ته نشین شده در اتاق
یک آینه ی قدی
نصب کرده ام از خودم
توی خودم
می توانی بشکنی و هر بار
از درد فقط رد خون را ببینی
که دریا زده می شوم
هوا که عوض شود
کسی جنب اسکله قایق ها را به هم می کوبد
چشم های نقره کوب تو را
با یاقوت سرد زیبایت
مخفی کرده ام توی یک جزیره ی مرجانی
دریا
پس داده توی اتاقم
مورچه ها به تنفس مصنوعی نیاز دارند
باید یاد بگیرند کمتر بمیرند
آنها
تنها سرگرمی بچگی های من هستند
هوا که عوض بشود
به دریا می گویم
پس بیاورد مرا
به کوچه ای خاکی
قرار بود مراقبم باشی
2 دیدگاه به “هوا که عوض بشود – روجا چمنکار”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
salam khanome chamankare aziz
shere ziba va motefaveti bood
ba dorood
با سلام و عرض تبریک
سنگی رها شد
تصویر تو از برکه افتاد
"لباس هایت را بپوش دارم می آیم"
قالپاق روزهای پنجم و پانزدهم و بیست و پنجم هر ماه به روز است…حتی روزهای تعطیل.