نصرت اله مسعودی – همچنا ن بخوان
دسامبر 102006
همچنا ن بخوان

این کلما ت برای هیچکس
که عشق را نرقصیده باشد
گردن خم نمی کنند
این را مَهی
که پیش از زاده شد ن
تمام آوازها ی ناخوانده ی جها ن را
بسیا ررقصیده بود
با تب گونه اش
برای من تحریرکرد
وخوب می دانست
پس از باران ها وُ
باران ها وُ
باران ها
من هنوز از روی ناز های آفتابی اومی نویسم
وخوب تر می دانست
که تمام عمر
در “نون”دامنش
سرگردانم.
به او بگویید
کلمه کلمه ی من جزعشق
همه چیز را پس می زنند
وپیش از “سومریان”
این شاعری که می آمد
پاشنه ی حرف هایش را
باعرق گونه ی تو
تطهیر کرده بود.
به او بگویید
ای نازکای ناز!
چه خوش می گذری
از بام بخشنامه های تاریک
پس همچنان بخوان:
ما دست جنون را
از پشت بسته ایم!
نصرت اله مسعودی
9 دیدگاه به “نصرت اله مسعودی – همچنا ن بخوان”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
دوروزپیش خدمتشان زنگ زدم گفت خواهش میکنم چه مزاحمتی تشریف بیاورید رفتم.
گفتم استاد ممکن است از پارمیدا برایم بگویی دارم مقاله ای..گفت قبلاً تلفنی فرمایش کردی خانم.وگفت این یک بیت را از بیدل دهلوی داشته باش ودر ده پانزده صفحه ی مقاله ات ان را مشق کن"بیدل من و بیک ری معشوقه تراشی- جز شوق برهمن صنمی نیست در اینجا"گفتم پس پارمیدا..گفت آره خانم همینطوره اره لیلا! بعد از ده پانزده روز هنوز همچنان حیرت زده ام.
شعر مسعودی علاوه بر جنبه های عاطفی عمیق بسیار درد طول موج درد های این ملت قرار گرفته است با کمی اگاهی متوجه خواهی شد که مسعودی چه زیرکانه مرثیه این ملت را سر داده است
او را در کامنت بعدب بسیار مورد نقد قرار می دهم …قرار ما فردا برای یک نقد بزرگ در مورد شعر مسعودی بزرگ