م.هورمان / دو شعر

 شعر
مارس 112009
 
www.fotosearch.com


مرھم باش
برای خوابھای آويزان ريواس
در دوشنبه ھايی بی خير
آه…
……
1

مرھم باش
برای خوابھای آويزان ريواس
در دوشنبه ھايی بی خير
آه…
اين دوشنبه ھای بی خير
ساليان بی بازگشت عمر منند
ھبوط چھار فصل زنانگی
ميراث دار تحصن قاعده ای معلق
دروارگه ای بی وار است
مرھم باش …
به صداقت
که لھجه ای کند
ياد اور لچک گم کرده ی مادرم در ارزانی فصل است
يادآور…
نگاه کن
آن دور دستھا زنی
خاطره ی گريه ی زنی دیگر شده است

وارگه: مکان موقتی برای اسکان ايل

2

جاده که ایستاد
مردی از حواریون فانوس
دستی به سوی من تکان داد
دستی به سوی تو
نه !
دیر نرسیدیم
هنوز هم پشت این خمیازه ها
واژه ای سرخ صدایم میزند
بگذار بنویسم…
صدای زنی مرا اقشا کرده است

م.هورمان

  4 دیدگاه به “م.هورمان / دو شعر”

  1.  

    چه زیبا سروده ای هورمان عزیز

  2.  

    سلام جناب هورمان
    مثل همیشه شعری زیباو پر محتوا از شما خواندم.
    شادزی به مهر

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي