مینو نصرت / وصلم کن
اکتبر 172009

وصلم کن
به شانه هایت
به سینه ات
به دنج آهاری یقه ی سفید ت
…
وصلم کن
به شانه هایت
به سینه ات
به دنج آهاری یقه ی سفید ت
همسو با هر آنچه سرریز میکند
می غلتاند
تیله به تیله
باز میکند
حنجره ی حرف های ناگفته را
مروارید به مروارید
شبیه کوبش سنج بال سنجاقک ها
وقتی جفت گیری میکنند
شبیه دریاچه ی ولشت
و عقاب های سرکش اش
وسوسه ای بادام به بادام
سورمه می کشد چشمانم را
خاموشم کن
با جهنمی که در چشمانت روشن کرده ای
من شهید نخستین طعم جهان ام
مینو نصرت
6 دیدگاه به “مینو نصرت / وصلم کن”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
تعبیرها بینظیرند! تشبیهها غریب! تشبیه حرفهای ناگفته به مروارید، کوبش بال سنجاقکها در وقت جفتگیری به سنج، بیبدیلاند.
کلامتان سخت تاثیرگذار است
درود
شعرت به سماع برد مرا .
بچرخان،بچرخان که خوب به چرخش در می آوری واژه ها و
کلمات را بانوی عزیز ناز شصتت
دست و قلمت همیشه استوار