ميثم رياحي
حلقه ی هشتم :
صلح
به شیوه ی ِمادرم
1
از دردِ دندان هایت
درختان به خود می پیچند
و در پیکر هایی باران و ممنوع
آنچه را آفتاب دیده اند بالا می آورند
2
کوهستان
و پلکِ گریزانم از کندو
گمان مُقَدّر را
از گریه در گریه هایِ بابونه
سوسو می زنند
به ارواح ناگفته در پروانه
[ دیوار از زمزمِ سبابه اش
نَم نَمِ نان و عسل
و زنانی از / قوسِ رنگین کمان بود ]
وقتی
حباب را
نَمِ باد / نمِ کبوتر داشت
تو
آب می شدی و
انگشترت بلند
3
گور می کنم
و گورکن
تا چشم اندازِ آرامِ خرما
رویِ آب
بویِ شیرینِ پیراهنم را می چشد
4
راه می روم
کبوترم را صبح کنم
از ضخامتِ روزهایِ کاج
و در چارراه پیرِ مردانِ دخترم باشم
به دخترم تابوت
نگاه کنم
و دیوار
بال شود
در پاهایِ تنگم
5
در خاکِ صفر
سرم توی لیوان جا می شود
و جا می شود جهان جایِ باد
جایِ سفره
6
دست هایم
عطرِ آدم برفی دارد
و لبخندِ یک کودکِ زمستانی
7
شب خوابِ گیسو
دنباله ات
گلوله
امروز
حتا پدرم را
می توانم به دنیا بیاورم
8
آسمان
چقدر کم
تو را می بیند
9
از پیشانیِ تو
ماه می گرید
آرام باش !
آسمان
از کلاغ
پرواز نمی خواهد
10
انگشتری
تمامِ سرو
و سالمرگِ جمعه در جنگ
11
دستانم
پرچم
حدودِ شمع
12
[ به شیوه ی مادرم ]
می روم
اما
گورِ خود را
گم می کنم …
یک پاسخ به “ميثم رياحي”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
نسبت به نسخه ای که در والس از همین شعر خوانده بودم اپیزود دوم اظافه شده بود و عبارت به شیوه ی مادرم در پاره ی پایانی که البته به جا هم بود و تاویل را سامان می بخشید . این کار را بارها خوانده ام . این روز ها ترکیب سازی و مضاف و صفت تراشیدن مرد می خواهد که میثم ریاحی ثابتش کرده