مهناز بدیهیان- Mahnaz Badihian-Tabaar-تبار

مارس 182006
 

فلک را سقف بشکافیم……..
و نپرس

Mahnaz _ Ario

چگونه، خواهد شکوفه شدن
غنچه را
و کجا
آنجا آیا که اشگ با خون دل
در تلاقی یک اندوه؟

دوخته بدر
دیریست
چشم ها که بسته
و دستی که خالی از پر است.

وقت رسیده اما
که آسمان بشکفد
و طرح تازه
دلبندانه، شیوا
به رقصی،
از آسمان به زمین
و به شوری از خاک به ستاره
آذین شود.

تبار

من از کجایم
که پیرهنم بوی ترخون های
کرته ی باغ پدر می دهد؟
و گونه هایم
به سرخی گل های انار باغ همسایه؟
از کجایم
که دستانم
ساقه ی ترد بوته ی بنادر است؟
و طعم دهانم
مزه ی گل بید مشک چای مادرم؟
از کجایم
که شوق هایم آبی اند
به رنگ مینای آبهای شمال؟
از کجایم
که بهاران
شکوفه های سیب
در دلم جوانه می زند؟
و طرح هفت سین عجیبی
در آینه بندان چهره ام؟
می دانی. ..می دانی…
از آن بالنده رودم.
زاینده
از آن بلند کوهم
البرز
از سر زمینی ام که
به زرتشت می رسم
اولین شاعر زمین….
………………………….2001
مهناز بدیهیان

  3 دیدگاه به “مهناز بدیهیان- Mahnaz Badihian-Tabaar-تبار”

  1.  

    باتشکرفراوان ازمحبتهای شما این جانب فرزاد شجاع هستم قبلا"هم لطف ومهربانیهای شماشامل حال این حقیرگردیده است وشعرهای بنده را درصفحه اصلی قرارداده اید مجددا" ازاین طریق چند تا ازشعرهایم را خدمت شما ارسال نمودم چنانچه ارزش داشت درصفحه قراردهید وگرنه جای آن را به دیگر دوستان شاعربدهید.
    با تشکرفراوان فرزاد شجاع

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي