مهناز بدیهیان / چون یوتاب زیبا بود
تقدیم به جوانان بیبا ک ایران
….

برادرم را کشتند
سال انقلاب
چون چپ بود
سال جنگ چون عاشق بود
…..
برادرم را کشتند
سال انقلاب
چون چپ بود
سال جنگ چون عاشق بود
دوباره برادرم را کشتند
سال بعد از انقلاب
چون می فهمید
برادرم را کشتند
در خیابانهای فقر و بی کسی
و خواهرم یوتاب را در رجاله خانه ها
زیر پای دیو سیاه کشتند
چون زیبا بود*
برادرم راکشتند
خفه اش کردند
زبانش بریدند
دلش شکستند
و کیسه کیسه هرویین بخوردش دادند
تا سراغ خانه نگیرد
دوباره برادرم را کشتند
وقتی دهانش بوی اعتراض می داد
برادرم را کشتند
وقتی از حرمت خانه اش حرف می زد
و باز هم برادرم را کشتند
در میدان آزادی
پیش چشم جهانیان
به گلوله اش بستند
اما برادرم هنوز نمرده است
و آنها نمی دانند که برادرم
همیشه عاشق است
همیشه می فهمد
همیشه معترض
او همیشه زنده است
یوتاب سردار زن ایرانی ، خواهر آریوبرزن سردار نامدار*
که هردو در راه وطن جان باختند
مهناز بدیهیان
6 دیدگاه به “مهناز بدیهیان / چون یوتاب زیبا بود”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
سلام
خیلی با مفهوم بود . زیبا بود
با خواندنش خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم
راستی در آخرین خط نوشته اید (( رگان آزادی )) رگ با الف و نون جمع بسته نمیشود چون ریشه عربی ندارد و الف و نون علامت تثنیه عربی است
خانم بدیهیان با درود شعر ارسالیتان را خواندم شعر شروع بسیار زیبایی دارد وتا بند دوم سرایشی است که اتفاق می افتد وبعد احساس واراده شاعر در ادامه سرایش است که متاسفانه به شعر ضربه میزند وحس ناب آن را از آن می گیرد به حدی که تبدیل به متن اجتماعی و سیاسی می شود و حال این سوال را دارم چرا قبل از انتشار به ویرایش آن دست نزده اید چرا از واژگان نامانوس با دیگر واژگان استفاده کرده اید ای کاش به باز خوانی دوباره آن می پرداختیید . با احترام وامید که از نظر دوستانه من دلتنگ نشده باشید اورمیا