من هرشب خوابهای بیمارگونه ی زنی را تقسیر می کنم

 شعر
نوامبر 052006
 

من هرشب خوابهای بیمارگونه ی زنی را تقسیر می کنم
فرشته رسولی
من را لابلای کتاب های عریان بزرگ کرده اند

لابلای صورتک های مست

و شب را کنار من جا گذاشته اند

وسکوت را

به بهای پیرهن های به ارث نبرده

ارثیه ی پدریم کرده اند!

تا دوباره بخاطر بیاورم

پدر را، در پشت خوابهای ناگهانی ایم

بر شانه های زنی بیمار

که هر شب با پاهای لخت از راهروهای خانه می آمد،

از دست داده ام.

انگار از ملافه های تو، تنها من مانده ام

از آن همه معشوقه ، خون ،

از گیسوان زنی که لابلای کثافت های تو گم شد

و از اتاق های تو صدا نیامد.

یک شب ، جلوتر بیا

من خوابم می آید

ازدیشب

ازآنهمه نجواهاي شبانه

جز خاکستر پیرهن های چاک خورده

چیزی نمانده است.

فرشته رسولی 5/8/85

  3 دیدگاه به “من هرشب خوابهای بیمارگونه ی زنی را تقسیر می کنم”

  1.  

    نمی خوام فقط در مورد این پست نظر بدم کلا سایتتون فوق العاده بود. محشر بود جدی می گم
    دست مریزاد
    خسته نباشید

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي