
گاهی ان قدر کاری ست/ که هر کاری نمی شود نکنی
بکنی هم/ از تو حتا نه بر می اید /نه از کاری هایی از دوا
پس بنوش شوکران ِ کران هایی از زخم را و به رفتن چیره شو شاعر درمی روم /در می روم
این عین ِ ایستادگی ست
درست شبیه گرازی از چکانده ام تیری ست حتا
که در می رود سمت زندگی بالا
و این روز/ سوزش ِ این روز
و در رفتگی هایم / در رفتنانگی هایم
یک روز / به زوزه
به زوزه هایی از آن سوی مرز / می روانمم
که رفتار ِ رفتن است آن چه می سازد عشق
بقیه سهم رفتگری ست که ترجیح ِ جوی را به جای
سهم ِ جاروی ِ خود کرده است
سهمی که نداشته ام هیچ وقت!
اما با دهان ِ زوزه گرازی در صدای من است
و آن قدر کاری ست حتا
که بر نمی آید از دست کاری ِ کاری هاست
بعد
مصیبت وارده وارد است آن قدر
که سیبی فرو به حرف های غیر رسمی ام بکند از بغض
تا در ترکاندن هایم / کوچه و خیابان تو را ان قدر / به گشتن عادت دارم
حتا که هر چه ستیزه بود جسته ام من با تو کوچه و خیابان من / ای خاک!
ای کاری ی ِ زخم!
میهن!
نام ِ مرا بر تو نگاشتند و
نام ِ من زخم شد
تا در پناهندگی هایم/ که دوری و دوستی ست
گاهی آن قدر کاری ست
که دوست ات ندارم میهنم ! /ای خاک!
13 دیدگاه به “من مردی ام که میهن ِ زخم”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
poya jon az inke mano khatab kardi k oghdei hastam onham b khtre nazare dorosti k rajebe sherat dadam .mano bbakhsh.v narahat shodam k tu hanoz pardedar nashodi,pardedari remoz mikhad k faght aghaye azizi pesr amot balade k man chi migam.,vaghti k nashe mishe v daste akhondharo mibose.poya jon yadam raft behet begam ,dar in donia ya bayad shaere taraze avali beshi ya ver matali.man hanoz migam sherhaye sabeghet ziba bod ama in sheri k neveshti shere bidaro pikarist .v agar in majale ejaze nadahad k adami b esme azizola ya shamsola naghd konad .man barayat motasefam. inshaalah hamishe piroz v sadatmand bashi.v dige inke man didam kheli narahat shodi nazarhamo misparam b dostanet
عزیز دلم . عزیز اله خان !
اولاً که من ناراحت نشدم از این که نقد کرده ای و این را دیگر همه می دانند که من با نقد اصولاً خودم سروکار دارم /. این چیزهایی که نوشته بودید توصیه هایی بود برای این که من نامور شوم که من هم گوشزد کردم که این چیزها نقد نیست و از بالا نگاه نکن !
بالاخره فکر می کنم که هرکس صلاح خویش می داند . شما هم اگر منتقدی ! نام ات را هر چیز که می خواهی بگذار و از آن راه معهود که راه علم است .دستی بیرون بیاور !
در ضمن شما که فعلا در سوئد به سر می برید . آن جا هم که ما پسر عمو نداریم و در ضمن هم آن چار تاهم که در ایران داریم . سن شان هنوز به این کارها قد نمی دهد . شما هم بهتر است کمی دقت کنی شاید با کسی دیگر اشتباه گرفته باشی .
هرگز دست کسی را نبوسیده ام من ! هر کسی هم به خودش مربوط است که چه می کند دوست من . شما هم سعی نکن با کارهای کسی دیگر حتا در واقعیت کسی دیگرا را محکوم کنی .