من از بوینس آیرس می آیم” M. Badihian
ژوئن 152006
من از بوینس آیرس می آیم
مهناز بدیهیان
من از بوینس آیرس می آیم
در آنجا بوی عشق ارزان بود
و عاشقان با دهانی باز نفس می کشیدند.
کسی نبودمدام دهان عشق را تخته کند.
در آنجا زنان از جنس دیگری بودند
که چشمهای سبز و موهای شلال آنها
هرگز حرام نبود.
چقدر زیبا بود به تماشای آبشار گیسوان رفتن.
دیدم کوچه و خیابان میعاد تمرین عشق بود
و معیارمنفور زشت و زیبا. و پیر و جوان نبود
قطره ای سنگین بر گونه ام نشست
وقتی یادم آمد خواهرم در آن طرف کره ی زمین
اسیر حلال و حرام شده..
و با چماق به بخت زنانه می زند.
من دشمن حلال و حرامم…
حلال خواستن است و نخواستن حرام.
من عاصیم ز دست منفور مشروع و نا مشروع.
تا کی خون گل سرخ در پای خار بریزیم؟
6/2006
4 دیدگاه به “من از بوینس آیرس می آیم” M. Badihian”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
salam, mahnaze aziz
kare zibaee ast . man az tehran miyayam , inja hame chiz hast , shalag, dar , takhteye dahan band , botom, va halam ham bad nist gahi ke ashk bar gooneham jari mikoni ba in hesha ,
« كازرون »
كودكي را ديدم
قاب مي فروخت
زني را ديدم
بارمي كشيد
مردي را ديدم
بنزنديده بود
نخلهائي را ديدم درميان كوير
طاووس بودند
ديوارهايي را ديدم
دركنارردپاي جاز
مذهب مي سرودند
جاده اي را ديدم چهاررنگ
پنهان در آن
گندم زاري بي رنگ
پيرمردي را ديدم
مي فروخت دعا
از براي دردهاي بي انتها
و من
درهجوم تفاوت
خيره به اين پراكندگي عظيم
درسرزميني كه مي گويند
هست سرزمين كوروش كبير
فراموش كردم غمهاي خودم را
زيرا كه ديدم
بي نهايت غمهاي بزرگتري را !