مسلم ناظمي /دو شعر

 شعر
اکتبر 162009
 

من بر جاي خالي تو!
صبح از بوسه‌اي
گونه‌ام بوي گلايل مي‌گيرد.

.

مسلم ناظمي

دو شعر از

1
چراغ خواب را كه مي‌زنم
مرگ داسش را به چوب رختي اتاقم آويزان مي‌كند.
و پايين تخت، جاي من مي‌خوابد
من بر جاي خالي تو!
صبح از بوسه‌اي
گونه‌ام بوي گلايل مي‌گيرد.
***
2
فكر مي‌كنم مرگ زني است
كه لب‌هايش از كابوسي تب خال زده
و شير در پستان‌هاي آويزانش خشكيده!
دامنش بوي توتون و شاليزار مي‌دهد
صبح‌ها مثل ما
با چاي تلخ سيگار مي‌كشد
و از استوا تا قطب
هيچ كركسي را از نزديك نديده!
او هم دلش مي‌خواهد
بجاي طلوع و غروب
فقط به ‌آفتاب فكر كند

  2 دیدگاه به “مسلم ناظمي /دو شعر”

  1.  

    سلام مسلم جان .
    عزیزم هر دو شعر را دوباره خواندم .

  2.  

    سلام اتفاقی شعر شما رو اینجا دیدم
    یادم وقتی این دو کار تو وبتون بود نوشتم خوشحالم بعد از چند وقت تو این دنیای مجازی دو شعر خوب خواندم
    هنوزم نظرم همین شاعر.
    موفق باشی

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي