مريد بهاران / نورالله وثوق

مارس 182009
 

بر هر كه دل زدور زمستان بريده است
بر هر كه شد مريد بهاران سلام باد
مريد بهاران

از ما به ا بر و باد و بهاران سلام با د

بر قوم و بر قبيله‌ي باران سلام باد

بر شبنم و شكوفه و بر شاهد نشاط

بر سر دبير خيل هزاران سلام باد

نو روز را بهينه سخنگوي نو بهار

بر این سفير سلسله داران سلام باد

بر همسر نسيم سحر سرو سر فراز

بر آن بلند قامت دوران سلام باد

بر هر كه دل زدور زمستان بريده است

بر هر كه شد مريد بهاران سلام باد

نورالله وثوق
شاعری از افغانستان
—–

دشت ليلي

ما زاده کعبه ی بهاريم

تسليم اذان سبز ياريم

مستيم و نماز عاشقي را

بر قبله‌ي ناز مي گذاريم

از خون دل بهاري خود

بر كشته‌ي لاله آبياريم

تا آنسوی دشت لیلی شور

راهي جنون بي شماريم

همسنگر ميله‌ي گل سرخ

هستيم و به اسب دل سواريم

ای زائر بلخ بامی عشق

باز آ که مزار انتظاریم

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© 2025 MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي