محبوبترین شعر های ایران Favorite Poems

 شعر
جولای 242006
 

بقول استاد یار شاطر بزرگترین ثروت ما ایرانیان شعر فارسی است. اما در بین این همه شعر و سروده ، شعرهایی هستند که از محبوبیت خاصی در بین دوستداران شعر بهرمندند، یا بعبارتی برای خواننده ی آن شعر پیامی دارد یا اثر گذار است و یا حتی مفهوم آن شعر برای خواننده ی از قابل ستایش یا ارزشمند است .گاه تک بیتی هایی در بین مردم کوچه و بازار ورد زبان است ، بدون آنکه نامی از شاعر آن شنیده باشند. تا آنجا که من شنیده ام شعرهای شهریار در سالهای قبل از انقلاب جزو این دسته تک بیتی ها بوده است. البته حساب حافظ و سعدی و مولاناو خیام را که کنار بکذاریم.
در مجله ی ادبیات و هنر از شما شاعران و علاقه مندان شعر درخواست می کنیم بما بگویید از نظر شما کدام شعر محبوب دیگران و یا خود شماست. اگر نام شعر را بیاد ندارید چند خط از آنرا بنویسید. در این مورد لازم هم نیست اسم خودتان را بنویسید. البته خوشحال می شویم که نام گرامی شما را بدانیم. می توانید از هرچند شعر که محبوبتان است نام ببرید. بدین ترتیب برای نوروز و با توجه به نظرات شما و به کمک شما بیست و پنج شعر از محبوبترین شعرها را انتخاب می کنیم.
اگر در این زمینه شاعرانی هستند که مایلند در بررسی و مسولیت این کار زیبا و جالب با “ماه مگ” همکاری کنند ، باماتماس بگیرید.
برای تماس با “ماه مگ” به آدرس های زیر رجوع کنید. با سپاس
publisher@mahmag.org
or
badihian@gmail.com

  85 دیدگاه به “محبوبترین شعر های ایران Favorite Poems”

  1.  

    نگه که مرا می زده بر خاک سپارید

    زیر کفنم خمره ای از باده گذار ید

    تا در سفر دوزخ از این باده بنوشم

    بر خاک من از شاخه انگور بکارید

    homay

    آن لحظه که با دوزخیان کنم ملاقات

    یک خمره شراب ارغوان برم به سوغات

    هر قدر که در خاک ننوشیدم از این باده صافی

    بنشینم و با دوزخیان کنم تلافی

    جز ساغر پیمانه و ساقی نشناسم

    بر پایه میخانه و شادیست اساسم

    گر همچو همای از عطش عشق بسوزم

    از ـ تش دوزخ نهراسم نهراسم

  2.  

    سلام من شأری را میشناسم که معاصر است و اشعار، زیبایی دارد ،نام کتاب ،( خانه سبز ) است و نام شا عره (خانم ریتا ،احمد پناهی ) می‌باشد .اسم این شعر که انتخاب کردم (چهار شنبه سوری است ) …چهار‌شنبه سوری….ای آتس رقصان زیبا…ای شعله‌های گرم پر نور…اینک دوباره حلقه بستیم…بر گرد تو خندان و پر شور…گفتم که زردی یه من از تو …سرخی رخسار تو از من …هر سال در آن چارشنبه…پیمان روشن با تو بندیم …با نیزه ی رخشان داغت …بر دشنه ی سرما به خندیم …من از دیار آریایم…اقلیم پاک رو شنی ی…شاید که نسبت با تو دارم …پس مغتنم با د آشنایی…بگذار،ای آتش` که امشب…راز مگو را با تو گو یم …شاید تسلای دلم را …در گرمی زا ت تو جو یم…خفاش، امشب از دل سنگ …پر را به شبگردی گشو ده ست…آوای گنگ و پر ملالش …آرامش شب را ربو اده ست …بیگانه با این رو شنی‌ هاست …چشمان تنگش دشمن نور …این ش`له‌ها را بر ناتا بد …آن دید ه ی بی‌باور کور. لطفا اگر کتاب را میخواهید آدرس بدهید.چون در بازار پیدا نمی‌شود . تارا

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي