مافیای عشق / m.badihian/مهناز بدیهیان

 شعر
ژانویه 152008
 
مهناز بدیهیان


ما فاتحانه قانون های محلی و
ریتم های تاریخی را
رسوا کرده ایم
و پارادوکس ها را در زباله پنهان

مافیای عشق

از خواب که بر می خیزم
هنوز خوابم
و حضورم هزار ساله است
در ریتم آغازین

خورشید که میتابد
پاهایم دراز می شود
در شهر دنیا و میگذرد
از مرز تمدن
با خلخالی از گل بوسه های آدمی

و آنچنان مغز ساده و بی فلسفه لم
راحت است
که همه ی قوانین کهنه را مچاله می کند

و این تلفن های دستی
با اس-ام-اس های آن
خطی دارد که ما را به کهکشان می برد
و نزدیک به خنده ی سیاره های گمشده

محبوبم بهانه است وقتی که می گویی
ساده ی غارنشینی
در هند و چین و آفریقا

عقل و هوش و گوش تو وصل است
به محله های کاخ سفید در دی- سی
و خیابانهای فلورانس
با مافیای عشق

ما فاتحانه قانون های محلی و
ریتم های تاریخی را
رسوا کرده ایم
و پارادوکس ها را در زباله پنهان

چه فرصتی است که آزادی و عشق را
با پیامهای اس-ام-اس
در اتاقک های ابنترنتی امتحان کنیم


مهناز بدیهیان

  5 دیدگاه به “مافیای عشق / m.badihian/مهناز بدیهیان”

  1.  

    besjar ziba va goja!

  2.  

    سركار خانم بديهيان !

    شايد برايتان جالب باشد كه دوستداران وعلاقمندان شعرشما در باره شعر هايتان چگونه مي انديشند
    توصيه ميكنم به اين نشاني مراجعه نماييد
    https://nosratdarvishi.com/

    وب سايت چراغ هاي رابطه /نصرت درويشي/بهمن ماه /1386

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي