قصیدتان للشاعر الإیراني مجید زماني أصل / ترجمة : حمزة کوتي

جولای 252010
 

یا قتیل الشمس
أیّها الطائر هائمًا
قصیدتان للشاعر الإیراني مجید زماني أصل
ترجمة : حمزة کوتي

إیکاروس

مرارًا رأیت ُ إیکاروس َ
في أحلامي
مع الغیوم تسافر فوق العالم
یزرع الخناجر في الأکتاف .

یا قتیل الشمس
أیّها الطائر هائمًا
أین مهبطُک َ الأخیر
قبـري
أم البـحر ؟
ـــــــــ

مع حافـظ الشیرازي

یرکض حافظ
في زنقات الرؤیا و القتلی
ممزّقًا بآهاته
جارحًا الریحَ و عقیقَ الغزل
ینزع عن رأسه حریر الکفن
و یمسح به خد ّ کوکب الزهرة
قتیل التتار هذا
بناي ٍ في یده ، یلقي بأحلامه
کحبات الثلج علی أهداب النجوم
علی جلود البحار و صدور البشر .

یرکض حافظ
في الزنقات و الخیول
بطرّة ٍ ملطّـخة بدم الغزل .
ـــــــــ

ایکاروس

من بارها ایکاروس را مرده دیده ام
در خواب های خویش
با کوچ ابر
بر فراز دنیایی
که خنجر به شانه فرو می برند !
ــ ای کشته ی خورشید
پرنده ی ویران !
فرود آخر تو بر کجاست
گور من
یا دریا ؟
ـــــــــ

با حافظ شیرازی

حافظ می دود به کوچه های رؤیا و کشتگان
پرّان آه هاش
زخم زن باد و عقیق غزل ها
پرنیان کفن از سر رها و می کشد بر رُخ زهره
این کشته ی تاتارها
با نیی به دست
که خواب های حافظ را
چون یخ پاره ها بجهاند بر پلک ستاره ها
بر پوست دریاها و سینه گاه آدمی
حافظ می دود به رؤیای کوچه ها و اسبان
با طره ای نشسته به خون غزل هاش .

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© 2025 MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي