فرامرز سه دهي

مارس 092007
 

( 1 )

چراغِ من مي سوزد
كم سوتر از تاريكي
كجايي ؟
( 2 )

تو زاگرسي !

بلند بالا و عشوه گر

در كنسرتِ بزرگ آريوبرزن

با سرهايِ بريده در ميدانِ جوان مردي

اين جا بهبهان است

– بهبهانِ 1385 –

كه تابستان بوسه هايِ تو را

به ياد نمي آورد

لب هايم .

( 3 )

ماهِ فراموش كارِ من !

آن برف سنگين

جاده ها را بست

ترانه هايم را تو نشنيدي .

( 4 )

پرده را كنار مي زنم

آفتاب مي خندد

تو مي روي

اتاق تاريك مي شود

تو آفتابي

تو ابري

تو پرده يي !

( 5 )

نگاه مي كنم –

به موهايم

به چند تاري كه سياه مانده است

به اين كه برف نمي تواند

تمامِ درخت را بپوشاند .

( 6 )

اين رود ،‌ رود !

تو را به گريه مي اندازد

مرا مي بَرد .

( 7 ) برای قاسم کشکولی

بنویس بر گورم ! :

تا تو می تابی

و ماه

آفتاب می درخشد

و تو

به خانه بر می گردم

صدایت را می شنوم

گریه می کنی !

( 8 )

تمام سهم من از تو

نبودن های تو بود فقط

و یک شال گردن

که اهواز ، رامهرمز و بهبهان را

پنجاه درجه بالای صفر

می پیچی به دور گردن ام .

( 9 )

باران می بارد

اشک هایم را نمی بینی .

( 10 )

از چشم های تو ـ

ماه می ریزد

این شوق ناتمام

چیزی کم دارد :

باده بریز !

( 11 )

تو نیستی

تو هستی

ماه می تابد .

( 12 )

تو آهویی

آهو همیشه می رود !

  3 دیدگاه به “فرامرز سه دهي”

  1.  

    عالي بود . خيلي عالي .

  2.  

    تمام سهم من از تو

    نبودن های تو بود فقط

    و یک شال گردن

    که اهواز ، رامهرمز و بهبهان را

    پنجاه درجه بالای صفر

    می پیچی به دور گردن ام .

    تمام سهم من از تو

    نبودن های تو بود فقط

    و یک شال گردن

    که اهواز ، رامهرمز و بهبهان را

    پنجاه درجه بالای صفر

    می پیچی به دور گردن ام .

    تمام سهم من از تو

    نبودن های تو بود فقط

    و یک شال گردن

    که اهواز ، رامهرمز و بهبهان را

    پنجاه درجه بالای صفر

    می پیچی به دور گردن ام .

    تمام سهم من از تو

    نبودن های تو بود فقط

    و یک شال گردن

    که اهواز ، رامهرمز و بهبهان را

    پنجاه درجه بالای صفر

    می پیچی به دور گردن ام .

    تمام سهم من از تو

    نبودن های تو بود فقط

    و یک شال گردن

    که اهواز ، رامهرمز و بهبهان را

    پنجاه درجه بالای صفر

    می پیچی به دور گردن ام .

    تمام سهم من از تو

    نبودن های تو بود فقط

    و یک شال گردن

    که اهواز ، رامهرمز و بهبهان را

    پنجاه درجه بالای صفر

    می پیچی به دور گردن ام .

    تمام سهم من از تو

    نبودن های تو بود فقط

    و یک شال گردن

    که اهواز ، رامهرمز و بهبهان را

    پنجاه درجه بالای صفر

    می پیچی به دور گردن ام .

    تمام سهم من از تو

    نبودن های تو بود فقط

    و یک شال گردن

    که اهواز ، رامهرمز و بهبهان را

    پنجاه درجه بالای صفر

    می پیچی به دور گردن ام .

    تمام سهم من از تو

    نبودن های تو بود فقط

    و یک شال گردن

    که اهواز ، رامهرمز و بهبهان را

    پنجاه درجه بالای صفر

    می پیچی به دور گردن ام .

    تمام سهم من از تو

    نبودن های تو بود فقط

    و یک شال گردن

    که اهواز ، رامهرمز و بهبهان را

    پنجاه درجه بالای صفر

    می پیچی به دور گردن ام .

    تمام سهم من از تو

    نبودن های تو بود فقط

    و یک شال گردن

    که اهواز ، رامهرمز و بهبهان را

    پنجاه درجه بالای صفر

    می پیچی به دور گردن ام .

    تمام سهم من از تو

    نبودن های تو بود فقط

    و یک شال گردن

    که اهواز ، رامهرمز و بهبهان را

    پنجاه درجه بالای صفر

    می پیچی به دور گردن ام .

    تمام سهم من از تو

    نبودن های تو بود فقط

    و یک شال گردن

    که اهواز ، رامهرمز و بهبهان را

    پنجاه درجه بالای صفر

    می پیچی به دور گردن ام .

    تمام سهم من از تو

    نبودن های تو بود فقط

    و یک شال گردن

    که اهواز ، رامهرمز و بهبهان را

    پنجاه درجه بالای صفر

    می پیچی به دور گردن ام .

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي