شیهه ی بهمن / مجید نفیسی

 شعر
فوریه 242010
 

ولی هوای شهر، بوی شبدر می داد


شیهه ی بهمن

مجید نفیسی

در شهر تو، شبدرها

کی شیرین می شوند؟

در سرزمین من، آن سال

در سردی بهمن رسیدند.

من، اسب سفیدی را ندیدم

که می گفتند

بر دروازه بسته شده

به انتظار ناجی موعود.

ولی هوای شهر، بوی شبدر می داد

و پره ی بینی ها

و سینه ی دشت ها

از همیشه، فراختر می نمود

و شهر، یک صدا شیهه می کشید.

15 ژانویه 1986

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي