آگوست 172005
در این شهر بیگانه، شهر فرشتگان
کسی بالهای نوازشش را نمی گشاید
و کشیش ها با تن عریان کودکان
به محراب می روند !!!
اینجا شهر فرشتگان است
جایی که نفس فرشته ها را بریده اند
و روی بالهایشان سازمان سیا
داغ تفتیش سوخته استاینجا شهر فرشتگان است
جایی که نفس فرشته ها را بریده اند
و روی بالهایشان سازمان سیا
داغ تفتیش سوخته است.
و من که عادت کرده بودم
همسایه ها مرا بنام صدا کنند
آنهم با رعایت کسره ها و ضمه ها
دیرست نامم را به حسرت فراموشی تقدیم کرده ام!!
زیرا که نام جدید من دیگر
مفهوم ماه و خورشید را نمیدهد
و طعم باغچه از آن گریخته.
نام جدید من رنگ فرشتگان بی هویت است
نامم شکسته است
مهنازبدیهیان سانفرانسیسکو
یک پاسخ به “شهر فرشتگان”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
salam …
fogholadeh bood.
rastesh daram ro ye senario kar mikonam ke fereshtegan bare mafhoomi daran toosh…
khoshhal misham komakam koni….