شهاب طاهرزاده / دورماندگی

 شعر
مه 052010
 

وقتی که خوشبختی
دریچهء قلبت را گشود
و نگاهی کرد به انبوه خوشترین احساساتت
!مرا به یاد آور

دورماندگی

!مرا به یاد آور
وقتی در زیر ارغوانی نشستی
و نسیمی موهایت را به بازی گرفت
و آفتاب بهاری
به آرامی برگها را کنار زد
و رخسارت را بوسید
وقتی که خوشبختی
دریچهء قلبت را گشود
و نگاهی کرد به انبوه خوشترین احساساتت
!مرا به یاد آور

وقتی هر لحظه
یک پروانه شد
و هر سال
یک کلاغ
و فراموشی
همان گلی که به دامنت افتاد
!مرا به یاد آور

2005 12 20

شهاب طاهرزاده

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© 2025 MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي