شعر خودکشی از خورخه لویس بورخس– World Poetry
نوامبر 152005
حتا یک ستاره در شب نمی ماند
شب نخواهد ماند
.من می میرم، و با من، وزن ،
جهان بی تحمل نیز.
من پاک می کنم ، اهرام را ،
مدالهای عظیم را،
جهان و چهره ها را.
من باید گذشته ی انبار شده را پاک کنم.
باید از تاریخ غبار بسازم، غبار از غبار.
هم اکنون به آخرین غروب می نگرم.
آخرین پرنده را می شنوم.
پوچی را به کسی نمی دهم.
ترجمه از انگلیسی
مهناز بدیهیان
3 دیدگاه به “شعر خودکشی از خورخه لویس بورخس– World Poetry”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
ميتوان بود در نبودت استوار
مي توان از پي يك حرف گذشت بود، نبود گشت