شعر تازه از یاسمین احمدی

دسامبر 082006
 
با مهری بی پایان ، برای دوست عزیز و هنرمند مامک خادم

همه را گم کرده ام
روز و ماه و سال را
و در ورای این همه سر گردانی
سنّم را !
من خوابگرد دو گانگی هایی یه گستردگس چنذ اقیانوسم
زنی تولد یافته
درتاریکی ِ هزار توی ِ محدودیت
و بر آمده
در غربت سنگین سرزمین های آزادبا تو می گویم ای همشهری روزگار گذشته
در همگامی من بیگانه با معنای مدارا چه می جویی؟
که هراس همیشه همراهم،
رسیدن به نگاه های پر رنگ و ریای مردمی ست
که پیوسته در حوالی رسوم پوسیده چادر زده اند
وگرنه
از سایه سار بید مجنون که بخوانندم
لیلای بی بدیل قصه ها خواهم شد .

  10 دیدگاه به “شعر تازه از یاسمین احمدی”

  1.  

    خيلى وقت بود شعر خوب نخوانده بودم . خشنودم ساخت . شعر خوب نام شاعر را به دست تاريخ مي سپارد . ياسمين احمدى را فراموش نخواهم كرد . آفرين
    دكتر تورج پارسى سوئد

  2.  

    aghaye doktor toraj man ham mesle shoma in chehreye ziba v on negahe amigho faramosh nakhaham kard .ama kalamte khanome yasamin in kompozesione shero dar yek sakhte monsajem b namayesh gozashteand albate agar saye,ye shamlo bar on ghaleb nabod ,manatr mishod.
    kave-ahangar@hotmail.com

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي