
ستاره را
در چشم می آورم / ایستاده پلک / زخم می زند روز / بر تمام صخره ها
از فرزندم / فاصله می گیرم / از طاعون / خیال در برف / و شکلی خاکستر
این
نه یک پازل / در کلمه است / نه راهی پشت به ثانیه / در قطره
نه اتفاق می افتد / نه اتفاق فاصله دارد / از فرسنگ ها سنگ
در تنم / مادر / با پلنگی / پا به ماه گذاشته / در چاله / در تنها یک چشم / با گَلّه ای گوزن در پنجه وُ / هجومی اَسب گونه در آهوانمادر شدم / به جان ِجنگ در زیتون
پادزهر در زنبور وُ نیش نگفته اش به آسمان
جا نمانده ام در پروانه
جا هنوز در راه است / راه راه / می آید از راه
راهرو / پُر از آتش / وگل هایی با زبان گاو / در حنجره اش کلاغ دارد و دام
نگران نباش پَرَکزاده یِ ماه !
مزار / پَر نمی زند تا پرپر شود طایفه ی ِتا به انتها
تابوتم آنقدر خیس خورده که حتا / یک گیسو / بلند نمی شود
تیره ام از تابشِ آب و تارم از خواب / تا سکون / سایه ندارم
دست هایم / چاره در چنگالِ گوشه ای در دایره دارد
نمی خواهد برگ / نمی خواهد جرعه را / با قدم / تا کاروان / تا زنجیر / با قایقی در انگور وُ شاید پنجره ای دَربِه دَر / با دَری با آغوشِ هر چه تا خوش باشد ماه
شایعه یِ شاهزاده در دیوار / در جذبه های ِمار / گفت از هَر وُ چه را با چه ها فراموش کرد
بوسه / در دانه ای ست که خورد مرغ وُ هُدهُد از حاشیه رانده شد تا باد با باران / شبانه در ماهی / در چاه / بنشیند / شب در چراغ باشد وُ اتفاق در بند
راه / ناگهان / اوج گرفت در پا / گام برداشت گودال / نبارید در مرگ / فکر / آن را / در دیوار کرد / آویخت / و کهنه بر دعا / آوار شد
قلعه
با گلبرگ / و سازش در تاک
در لابه لایِ نور
با لایه های ِدر زمستان
در تن ها / و تنها با تنم / در انتهای ِمادر
اینجا / با ابتدای ِکوه / در انتهای ِخاک / می نشینم / زایش دارد چشم / زانو / دیگر جهان است وُ جاده / در چاه / می آید ؟
4 دیدگاه به “شعر تازه از میثم ریاحی”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
سلام میثم جان
شعر بسیا زیباییی است.
بهتر است که شعرهایتان را همراه با تفسیرش باشد تا خواننده بتواند مفاهیم عمیق آ«را بهتر درک کند و دچار سردرگمی نشود
میثم ریاحی عزیز ، شعرت روز به روز سرشارتر می شود از لحظه هات درخشان
واین مایه ی لذت و امیدواری من است .( با تبریک و آرزوی شادی برای خواهر شعر!و سپاس از محبت و لطف همگی تان ) .