شعری از نجمه ادریس شاعر کویتی / ترجمه : محمد جواد مدحجی

مارس 022010
 

ای سرور بت ها ای هبل
دعا و فریاد ، ما را رنجور کرده است

سنت ها
شعری از نجمه ادریس شاعر کویتی
ترجمه : محمد جواد مدحجی
ـــــــــــــــــــ

زمان بت پرستی گذشت
ولی ما ، در روزگار نیرنگ
هم چنان در میان دستان سرورمان هُبل هستیم .
در حضورش با خشوع
نفس می کشیم
از او درباره ی هدیه ها می پرسیم :
باران … و علف … و غنچه ها
و پلک زدنی مهربان بر دیدگان
تک ستاره ای کوچک
که در بیابانی خشک و دلگیر
شعله ورش می سازد .
ای سرور بت ها ای هبل
دعا و فریاد ، ما را رنجور کرده است
بندگی … شب زنده داری … ناله
ما را درمانده ساخته است
و تو هم چنان در سکوت فرو رفته ای
در خاموشی و توهم و غربت .
نور به دریچه ی معابد دوردست تابید
ولی ما ــــ همانگونه که می بینی ــــ
نادان تر می شویم .
ـــــــــــــــــــ

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي