شعری از سعید آژده
ژانویه 132007
این گریه را بی سبب دلیلی ست
ابرها بی سبب سیاهی ِ شب را
سپید نمی گریند
این گریه ها را بی گمان دلیلی ست
ابرها می روند
بغض ِ کهنه شان را ببارند
این بغض ها را بی گمان دلیلی ست
ابرها !
ابرهای شب !
خمیازه تان
دلیل ِ کدام دلگیری ست؟
خستگی ِ کدام باد است ؟
ابرها بی گمان می روند و می گریند
این گریه ها را بی گمان دلیلی ست
ابرها !
ابرهای ِصبح !
لبان ِ خشک ِ نازها باز است
خمیازه تان نیاز ِ کدام صاعقه است ؟
دلیل ِ کدام تاریکی است ؟
ابرها می روند و می گریند
این گریه ها را بی گمان دلیلی ست
ابرها بی سبب سپیدی ِ روز را
تیره نمی پوشند
این رگبارها را بی گمان دلیلی ست !
ابرها می روند و شب می ماند
این شبانه را بی گمان دلیلی ست
یک پاسخ به “شعری از سعید آژده”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
zibaa,saadeh,va ravaan.shear-e tamizi ast.