شعری از بهاء الدین خرمشاهی

 شعر
فوریه 222010
 

بهاءالدین خرمشاهی زاده ۱۳۲۴ در قزوین نویسنده، مترجم، روزنامه‌نگار، طنزپرداز،و شاعر ایرانی است. وی تألیفاتی در حافظ ‌شناسی و تفسیر اشعار او دارد. پدر وی میرزا ابوالقاسم خرمشاهی بود.حریق دست من و
اشتعال جسم تو و
انحنای راز برهنه

بخار اشک تو و
انفجار چشم من و
گونیای گیج گرسنه

و هرچه ، دایره بود
من و تو دایره بودیم
نه ابتدا و نه انجام

تنت ، ترانه ترین بود
و تازیانه ی من از تنت ترانه بر آورد
وشط شیهه ی من
در شیار شرم تو پیچید
زبان شعله ورم
از تنت زبانه بر آورد

من وتو بر لبه ی پرتگاه جسم نشستیم
و جسم ، جسم نبود
انقراض جسم
چه خوبست !

مدار ماه عوض شد
شهاب ، شیون کرد
وجود ، وحدت یافت
و مهربان ترین ماهی
یونس را بلعید .

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي