سیاهه از رودخانه می گوید–Langston Hughes/ Mahnaz Badihian

سپتامبر 132007
 

سالها پیش در آمریکا کتاب شعری منتشر شد از شعرهای سینه به سینه. شعرهایی که در حافظه ها بود یا می توانست باشد. یکی از این شعر ها
از شاعر محبوب من “لنگستون هیوز” بود بنام “سیاهه از رودخانه می گوید”

null

مهناز بدیهیان/ لنگستون هیوز
سیاهه از رودخانه می گوید

من رودخانه ها را می شناخته ام
می شناخته ام رودخانه هایی به قدمت جهان
قدیمی تر از خون انسان در رگان انسان

روح من همچو رودخانه ها به عمق رسید

در فرات شتشو کرده ام وقتی طلوع تازه بود
کپرم را ساخته ام کنار “کونگو” که با لالایی اش خوابم کرد
بر بلندای “نیل” نگریستم و احرام ثلاثه را بر فرقش افراشتم

شنیدم آواز” می سی سی پی”را
و قتی”ابراهام لینکن” به “نیو اورلین” رفت
و سینه های گل آلودش را دیدم وقتی در غروب طلایی می شد
من رودخانه ها را می شناخته ام، قدیمی/ غروب زده

روح من همچو رودخانه ها به عمق رسید

ترجمه از : مهناز بدیهیان

  2 دیدگاه به “سیاهه از رودخانه می گوید–Langston Hughes/ Mahnaz Badihian”

  1.  

    مرسی جالب بود.اگه ممکنه یه خورده بیشتر در مورد این شاعر اطلاعات بدین ممنون.

  2.  

    علی رضای گرامی در قسمت شعر جهان ماه مگ مطالب بیشتری از لنگستون هیوز هست که می توانی بخوانی.

    ماه مگ

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي