سونات عشق ، شماره ی یازده—-پابلو نرودا

مه 102007
 

سونات عشق ، شماره ی یازده

null

پابلو نرودا
ترجمه : مهناز بدیهیان

هوس میکنم دهان تو را، صدا و موهای تو را
ساکت و گرسنه در خیابان پرسه می زنم
نان تغذیه ام نمی کند،
وتمام روز طلوع حواسم را پرت می کند
من جریان شمردنی قدم های تو را طلب می کنم
گرسنه ی خنده های نرم و شفاف توام
دستان تو رنگ وحشی محصول چیدنی است
گرسنه ی سنگ رنگ پریده ی ناخن های توام
و می خواهم پوستت را مثل تما می یک بادام ببلعم
می خواهم نور پراکنده ی خورشید را در تن تو را ببلعم
بینی برجسته ی چهر ه ی پر غرورت را طلب می کنم
می خواهم ببلعم تجمع سایبان مژگانت را
آهسته قدم بر می دارم گرسنه،
گرگ و میش هوای گرفته را بو می کنم
دلم تو را جستجو می کند، قلب گرم تو را
همچو شیر کوهی بی حاصل در “کودرا چو”

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي