سعیده زارع سریزدی

 شعر
دسامبر 202006
 

قطعه گم شد ه

www.rejuvenatingretailers.com

تکه هایم را پیدا می کنم
با خودم که حرف می زنم
و می خواهم با بغض
یک گاز از این سیب نیم خورده را
بفهمم.حالا شبیه کلاغی
که در یک مجتمع نیم ساخته
تعریف می شود
بلند بلند
پیاده می روم
تا سیب های نفهم و کم تجربه ی این دستفروش
از سرخی نداشته شان خجالت بکشند

*

تکه تکه
زیر دندان مخاطبی کرم خورده
له می شوم
و در سرازیری این تنهایی یک طرفه
گوشه ی سکوتم را
با انحنای آزادی جور می کنم

*

مجتمع مسکونی که تمام شود
کلاغ
به حنجره ی یک رهگذر
کوچ کرده است
و حجم خالی گوشه ی سمت راست این پازل را
شعری ناتمام. . .

سعیده زارع سریزدی

www.ahemah.blogfa.com

  3 دیدگاه به “سعیده زارع سریزدی”

  1.  

    سلام
    من کلاغی هستم که به حنجره شعر تو خودم را آویزان می کنم
    این مجتمع های نیم ساخته دیگر جایی برای خوابیدن های شبانه من فراهم نمی کند
    مانا مانی

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي