زن خاموششده /پابلو نرودا/ترجمه : م- بدیهیان

ژانویه 012010
 

من زندگی را ادامه خواهم داد

زیرا
جائی که انسان صدائی ندارد
صدای من آنجاست.
وقتی سیاهپوستان را می زنند
نمیتوانم مرده باشم.
وقتی برادرانم را میزنند
باید با آنها بروم

زن خاموششده

اگر به ناگهان تو نباشی
اگر به ناگهان تو زنده نباشی
من زندگی را ادامه خواهم داد.
جرأت نمیکنم
جرأت نمیکنم بنویسم
اگر تو بمیری
من زندگی را ادامه خواهم داد
زیرا
جائی که انسان صدائی ندارد
صدای من آنجاست.
وقتی سیاهپوستان را می زنند
نمیتوانم مرده باشم.
وقتی برادرانم را میزنند
باید با آنها بروم
وقتی پیروز
نه پیروزی من
بلکه پیروزی بزرگ
میآید
هرچند گنگ
باید حرف بزنم.
باید آمدنش را ببینم
اگر کورم…
نه،
مرا ببخش
اگر تو زنده نباشی
اگر تو، عزیز
عشق من
اگر تو
مرده باشی
تمام برگها در سینهام فرودمیآید
و روحم شب و روز
بارانی خواهد بود
و برف قلبم را خواهد سوزاند
من باید
باسرما و آتش
با مرگ و برف
راه بروم
و پاهایم میخواهند قدم بزنند
به جائی که تو خفتهای
اما
من زندگی را ادامه خواهم داد
زیرا تو خواستی
بیش از هرچیز
من رام نشدنی باشم
عشقم
زیرا تو میدانی
من فقط یک مرد نیستم
بلکه همهی مردانام…


نرجمه : مهناز بدیهیان

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© 2025 MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي