ر. رخشاني / “تمام شب”

 شعر
نوامبر 122008
 
hridayramshenoy.wordpress.com

تمام شب
در جستجوي ات بودم
تمام شب،

تا شايد فضايی

برای امکان ِ حادثه ای

هرچند “کوچک”

بسازيم.

شايد

در لحظات پريشانی روح،

يا در جذابيت دردسر

دوباره آغاز کنيم،

زيرا که عشق

تنها

کافی نيست.

شايد

در تجديد خواب

يا در رقص سرگيجه،

در فکرهای شگفت انگيزمان،

در سپيدی استخوان زنی

يا کودکی،

سرخی پندارهایِ مردکی،

يا در تپش نبض کهکشان

دريابيم،

که تنها

يک آوازيم.

شايد

در لحظه های هميشه ی عزيمت،

در حاشيه

يا در التقای ِ نيروها،

در انديشه ها و احساسات،

رويا و سرنوشت،

بدانيم

که دريا

هرگز

رودی را طرد نمی کند.

تمام شب

در جستجوي ات بودم

تمام شب.

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي