رضا براهنی Dr. Reza Barahani
سفير شعر، خود شعر است/ نامه رضا براهني به خانم ف. غ
سركار خانم ف. غ
با سلام، و تشكر، من متن شما و متن هاي ديگران را درباره ي مسافرت شاعران فرانسه به ايران و شاعران ايران به فرانسه خواندم. دقيقا از موضوع خبر ندارم، اما بازي دادن يك عده در برابر يك عده ديگر، از گذرگاه “تاريخ مذكر” ميگذرد. آقايان ميخواهند تصميم بگيرند و شاعرها، بويژه خانمها را در برابر هم قرار دهند، و چون مرد هستند، مردهاي ديگري هم عليه آنان وارد بازي ميشوند، و مردان اول عده اي را از ميان اين مردها انتخاب ميكنند تا وقتي به فرانسه رفتند از شعرهاي آن مردان اول تعريف كنند يا آن زنها را وسيله تعريف خود قرار دهند. اين گرد و خاك كه از زير سر يك شاعر درجه سه بلند شده ــ كسي كه حاضر است با هر حاكميتي، چه داخلي و چه خارجي، لاس بزند، تا در همان سطح گنداب به غوطه خوردن خود ادامه دهد ــ نهايتا خواهد خوابيد، و شعر همان زلالي خود را عرضه خواهد كرد. ملتي كه شاعر خوب دارد، و كسي كه به جد به شعر مي انديشد، چه مرد و چه زن، بايد خود را از اين بازيها دور نگه دارد. تبديل كردن شعر ايران به ريزه خوار يك فرهنگ ديگر، خيانت به صداي نيما، فروغ فرخزاد و چند تن ديگر است كه شعر ايران را سربلند نگاه داشته اند، و به صراحت بگويم كه شعر بيست ساله اخير ايران، از شعر همزمان خود در اروپا و آمريكا پيشرفته تر است، و دست تكدي به سوي ديگران دراز كردن، جدا از بحث درباره مسافرت بايد به غيرت خود آن شاعران بر بخورد. وقتي كه پاي يك دولت خارجي پيش كشيده ميشود، پاي دولت داخلي هم پيش كشيده خواهد شد. اما شعر به دولت ها چه ربطي دارد؟ سفير شعر، خود شعر است. به سفارتخانه ها چه ربطي دارد؟ شاعران ايران همه با هم بايد بگويند: ما نميرويم. همين. مگر چاپ كار هدايت در فرانسه از طريق سفارتخانه ها صورت گرفت؟ مگر فيلم كيارستمي از طريق سفارتخانه ها به دنيا راه پيدا كرد؟ مگر مخملباف را سفارتخانه ها روي دوش گرفتند، كه حالا شعر فارسي هم به وساطت يك شاعر درجه سه، بازي سفارتخانه اي داده ميشود؟ شخصيت شعر و رمان ايران در “ژانر” كار سفارتي نمي گنجد، همانطور كه شعر و رمان يك كشور ديگر هم در چارچوب كار سفارتخانه نمي گنجد. شأن ادب در جايي ديگر است. نوع كار سفارتخانه با نوع كار ادبيات متفاوت است، حتي اگر در حوزه فرهنگ باشد. شاعران امروز ايران را براي رفتن به فرانسه يا هر جاي ديگر نبايد بازي داد. وقتي آدمهاي مستقل فرهنگي از ميان ملتي ديگر، از يك يا چند نفر دعوت كردند تا با هم كار هنري يا ادبي بكنند، وقتي يك يا چند سازمان مستقل فرهنگي خواستند با يك كانون مستقل فرهنگي ديگر، همكاري مشترك فرهنگي ــ هنري بكنند، بايد اين همكاري را با آغوش باز پذيرفت. غير از اين باشد، بازي قوي با ضعيف است. من به عنوان يك صدا، به عنوان عضو كوچك كانون نويسندگان ايران، و به عنوان كسي كه در كانونهاي مستقل جهاني هم خدمت ميكند، با اين بازي كه در ايران سر شعر آورده اند، ضمن ابراز تاثر، سراپا مخالفم.
با احترام،
رضا براهني
29 دي ماه 84 ــ تورنتو
شهروند – شماره ۱۰۵۱ ۲۰ ژانويه ۲۰۰۶ – جمعه ۳۰ دی ۱۳۸۴
5 دیدگاه به “رضا براهنی Dr. Reza Barahani”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
سلام,لطفا ادرس ايميل دكتر براهني و برام ميل كنيد.
تشكر