رباب محب- Moheb
ژوئن 232006
مرگ صداي ِ پاي ِسال و ُ سايه است
روي ِ سنگ
رباب محب
همراه با پرش ِ ناگهاني ِ پلک
سرانگشتي تمام پنجره ها را مي بندد
و اين تنها صداي ِ پاي ِ فاجعه است
که قصه اي در حنجره ام تمام مي شود
□
با سايه هاي ِ روي لب هام
فقط سالي گذشته است
– خا لي ترين ِ خواب ها يا خيال –
به سنگي پرتاب شده ام
□
وآنگاه
سنگ
نوري ست
از حنجره ام که بالا مي گيرد
تنها ست –
صداي ِ پاي ِسال و ُ سايه
روي ِ سنگ
وَ من
همراهم با سرانگشتي
که بال پلک را مي بندد
استکهم/ نوزدهم جون دوهزارو شش
5 دیدگاه به “رباب محب- Moheb”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
shoma chera ghamgin minevisid?ghashang bood
با سلام
خیلی عالی بود من دوست دارم اگر صلاح
بدانید اشعار شما را همیشه بخوانم
برای اطلاع از اشعار جدیدتان آدرس ایمیل خودرا میدهم در ضمن اگر صلاح بدانید واجازه دهید در وبلاگ خود از اشعارتان با نام خودتان استفاده کنم
منتظر جواب آن بزرگوارهستم .