رباب محب- Moheb

ژوئن 232006
 
robab moheb

مرگ صداي ِ پاي ِسال و ُ سايه است

روي ِ سنگ

رباب محب

همراه با پرش ِ ناگهاني ِ پلک

سرانگشتي تمام پنجره ها را مي بندد

و اين تنها صداي ِ پاي ِ فاجعه است

که قصه اي در حنجره ام تمام مي شود

با سايه هاي ِ روي لب هام
فقط سالي گذشته است
– خا لي ترين ِ خواب ها يا خيال –
به سنگي پرتاب شده ام

وآنگاه
سنگ
نوري ست
از حنجره ام که بالا مي گيرد
تنها ست –
صداي ِ پاي ِسال و ُ سايه
روي ِ سنگ
وَ من
همراهم با سرانگشتي
که بال پلک را مي بندد

استکهم/ نوزدهم جون دوهزارو شش

  5 دیدگاه به “رباب محب- Moheb”

  1.  

    shoma chera ghamgin minevisid?ghashang bood

  2.  

    با سلام
    خیلی عالی بود من دوست دارم اگر صلاح
    بدانید اشعار شما را همیشه بخوانم
    برای اطلاع از اشعار جدیدتان آدرس ایمیل خودرا میدهم در ضمن اگر صلاح بدانید واجازه دهید در وبلاگ خود از اشعارتان با نام خودتان استفاده کنم
    منتظر جواب آن بزرگوارهستم .

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي