دوشعر از ياسمين احمدي
ژانویه 282007
بی شک از اسمان می اید
که با دیدار هر ماه نو بالا می گیرد
جنون نشسته در نگاه بریشانم را می گویم!
وگر نه خوب می دانم
که گرمای خورشید عشق تو را
هرگز گناهی نبوده است.
2
با نوازش اولین نسیم بائیز
اشتیاق
بسترمان را به رنگهای بائیزی امیخت
تا بهشت کوچکمان
در احاطه ی دیوارهای برمشغلگی
از زیبایی برگریز
بی نصیب نماند
4 دیدگاه به “دوشعر از ياسمين احمدي”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
yaasamin khaanom shear haa ye shomaa khaili zibaa tar hastand……..karim sohrabi
یاسمین عزیز !
زیبا گوتاهی اندیشه و بیان موجز را به هم آمیخته ای تا از سر حسی بودن مفاهیمی نه چندان جزیی حادثه از سر شعر آفریده باشی . باری تبریک های صمیمانه را بپذیر . امید به پرواز های بلندترت دارم .
پویا