در ما کسی نمی جنگد- فرزاد شجاع

سپتامبر 292006
 
این شعرهم تقدیم به ماه مگ

درما کسی نمی جنگد
وما
خود را درخود دارمی زنیم
ازکدام نبرد برگشته ایم
که این جنگ را
یاد گرفته ایم و
تمام نمی شود .
ما زند گی را گم کرده ایم
درهیاهوی گیج لحظه ها
که شلیک می کنند سمت شقیقه هامان .
هرشلیکی که شکل می گیرد
زندگی را
تا گورقلبمان تشییع می کند .
کاش آغازمی شدیم
ورویا ها مان را
به گردن زندگی می آویختیم و
به پا ها یمان راه را
ویا
تمام صندلی ها را دارمی زدیم
پشت قفس هایی که پرنده را
درسقوط بالهایش حبس می کنند
ترانه هامان نیز
سکوت می زایند
ازمادران مرده مردانی که
خاک را برگزیدند .

  4 دیدگاه به “در ما کسی نمی جنگد- فرزاد شجاع”

  1.  

    ممنون ام از شما !

  2.  

    به نظر بنده آقای پویا عزیزی بایستی برای آقای شجاع ایمیلی می فرستاد و آنجا از ایشان تشکر می کردند .. اگر بنده بودم این را به جای نقد نمیپذیرفتم!!!من هنوز نمی دانم اینجا جای اظهار نظر پیرامون شعر است یا سلام و تعارفات مرسوم!!!
    از این که رک و پوست کنده گفتم از هیچ کسی هم عذر نمی خواهم!

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي