خدامراد فولادی / با یاد فروغ فرخزاد

 شعر
فوریه 242010
 

تسلیم نگردید به دیوار اسارت
اسطوره ی عصیان شد،ازاد و رها رفت


خدامراد فولادی

با یاد فروغ فرخزاد

در سالگشت مرگ او



جاوید صدا

ان یار که از دایره ی فرصت ما رفت

بیگانه چه داند که برین خانه چه ها رفت

یک جرعه چشیدیم ز پیمانه ی نابش

اوازه ی هشیاری ما تا به کجا رفت

یک واژه به گویایی صد دفتر معنی

از دفتر پرپر شده گلواژه ی ما رفت

ایینه ی خوب و بد رخساره ی انسان

از دست دریغ اینه ی چهره نما رفت

در حوصله ی هستی مرداب نگنجید

با هیات ابر امد و با صاعقه ها رفت

تسلیم نگردید به دیوار اسارت

اسطوره ی عصیان شد،ازاد و رها رفت

از خاطره اش پاک نشد عادت پرواز

بالید چو فواره و تا اوج هوا رفت

ققنوس ِ ز خاکستر خود زاده دگر بار

در فصل زمستان ستم،بال گشا رفت

بوی خوش یک لحظه گلستان وجودش

همراه بهار امد و با چلچله ها رفت

پژواک عبورش ز گذرگاه شباهنگ

پیچید به کهپایه و جاوید صدا رفت.

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© 2025 MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي