حیدر شرف نهال-

 شعر
سپتامبر 252006
 

شعر زیبای” سیاره ی کوچک “را خواندم و تحت تاثیر آن بلافاصله شعر زیر را سرودم
به سرکار خانم بدیهیان

بانوی شعر

ای بانوی آکنده از میراث شعر!
من از عطر کلام تو چه کودکانه زیبا شدم.
همرقص و همپای واژگان دلنشینت
به ستایش قلم پاک تو رسیدم.
قلمی که در سفری شاعرانه و آهنگین
از هزاران احساس نهفته می گوید.
از سرآغاز هجرت های هزار چهره،
از عبور پچ پچ عشق در جاده های دل شکن
یا از دلتنگی های گر گرفته و عجیبی
که به انتهای عشق های مرموز پل می زنند…

ای قلبت مثل قلب آیینه روشن!
ای تنپوشت از حریر شعر نایاب!
ای بانوی صبح سپید فرداهای دنیا!
شعر تو نیزۀ خورشید در این عصر ظلمانی.
شعر تو رجوع نور و حقیقت به حجله های خاموش.
شعر تو شعر نیاز، تعمیدی فکر من و ماست!
کلامی آغشته به حرمت عشق و زیبایی های دنیاست.

آخ اگر دنیا حرف های مادرانۀ تو را نداشت.
آخ اگر انسان از نبض صادقانۀ تو بی نصیب بود.
جهان چه بی صدا، چه بی احساس می ماند!

ای بانوی آکنده از میراث شعر!
بدان هر آهنگ واژۀ ماندگار تو
خشتی ست برای بنیان برج انسان دوستی.
پس لحظه لحظۀ این وقت گلگون را
چراغانی کن با معجزۀ قلم و احساست
ای بانوی شعر رؤیایی!

حیدر شرف نهال

  5 دیدگاه به “حیدر شرف نهال-”

  1.  

    آقای شرف نهال شعرتان بسیار زیبا بود و شاعرانی چون خانم بدیهیان واقعاً لایق چنین ستایشهایی هستند.
    درود بر تمامی شما عزیزان!

  2.  

    khaanom dr badihian,lotfan sheare setaarehe koochek raa agar momken ast baraayaye man e-mail befarmaa-eed.khaili mamnoon mishavam. baa sepas yaghi

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي