حسین شکر بیگی–( آخ )
( آخ )
بیفتم
روی یک کلمه بمیرم
کلمه مرجان باشد
یعنی حین گفتن گنجشک
بیفتم
روی یک کلمه بمیرم
کلمه مرجان باشد
یعنی حین گفتن
باران
بیفتم
روی یک کلمه بمیرم
کلمه مرجان باشد
یعنی حینِ
در پوستم می سوزم و
بیفتم
روی یک کلمه بمیرم
کلمه مرجان باشد
یعنی حین گفتن ِ ( من مادرم را از دست داده ام و البته در پوستم هم می سوزم و )
بیفتم
روی یک کلمه بمیرم
کلمه مرجان باشد
یعنی حین گفتنِ چی باشم
بیفتم
روی یک کلمه بمیرم
کلمه مرجان باشد ؟
در پوستت موجهایی می بینم و دریاهایی قد علم کرده بعد پنجره به شما می گوید خون چگونه سوت زنان قدم زنان راهش را باز می کند از لای دست و پای موج و دریا پوست را خوشحال تر می کند و دست را و پارا و موهای سینه بی قرار می شوند کسی دیگر دست خالی از کسی بر نمی گردد
(مکاشفات یوحنا باب دوم )
آبی ها را یک کاسه می کنم
یعنی حینِ گفتن ِ
(( آبی ها را یک کاسه می کنم ))
بیفتم
روی یک کلمه بمیرم
کلمه مرجان باشد
سعی میکنم گلی از من دهان باز کند
یا کسی از من بزند در تو
یا
بیفتم روی یک کلمه بمیرم
کلمه مر جان باشد
بیفتم
روی یک کلمه بمیرم
کلمه مرجان باشد
5 دیدگاه به “حسین شکر بیگی–( آخ )”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
آبی ها را یک کاسه می کنم
یعنی حینِ گفتن ِ
(( آبی ها را یک کاسه می کنم ))
بیفتم
روی یک کلمه بمیرم
کلمه مرجان باشد
زيبا بود لذت بردم
موفق باشيد و پايدار
توي اتوبوس بوديم وتا به مقصدراهي طولاني در پيش.گفتند براي آنكه حوصله مان سر نرود
هر كسي ترانه اي بخواند.يكي دو نفري خواندند.نوبت به يك رند عالم سوز رسيد.سر وگردن را راست كرد وبا يكي -دو صرفه حنجره را آماده ي خواندن . وخواند:اين اولين ترانه منست اين دومين ترانه ي منست اين سومين ترانه ي منست اين چهارمين تر.انه ي منست" مي خواست ادامه بدهد كه صداي كف مسافران كه كف كرده بودند در آمد.ويك رند
عالم سوز ديگر با نوك انگشت لبه كلاهش را بالا زد و عين كلاه مخملي هاي فيلمفارسي ها
خيلي بلند گفت:ايول بابا ايول!