تنهایی / گیل آوایی

 شعر
سپتامبر 262008
 
www.iso.org

روزگاریست غم انگیز رفیق
باده ای هست و سبویی فریاد
و صراحی همساز
تنهایی

گیل آوایی

1سپتامبر 2008

سایه ای

زمزمه ای

های هایی

گاهی

مو پریشانی ِ شب

سر و سریست مراش

و دمانی

آهی

به هوای گپ با دوست بسر

که دلم

غنجان است

ار چه هرجا سفرم هست ولی

صخره ای مانندم

گذر از سالا سال

یاد می بارانم

به خیالی رهوار

نیست

نه

نیست مرا همسفری

جای یاران خالیست

گرچه سبزانه چو جنگل

سبز است

روزگاریست غم انگیز رفیق

باده ای هست و سبویی فریاد

و صراحی همساز

آه

به چه فریادی

دل باخته ام

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي